۱۹ مرداد ۱۴۰۴ - ۱۰:۲۳

توافقی که پایه‌گذار دوستی چین و پاکستان شد

چراگاه هُنزه و شعار "هندی چینی بهائی بهائی"
توافقی که پایه‌گذار دوستی چین و پاکستان شد

در دهه ۱۹۵۰ میلادی، شعار "هندی-چینی بهائی بهائی" (هندو و چینی برادرند) طنین‌انداز شده بود. در اوج جنگ سرد، هند که با اتحاد جماهیر شوروی روابط نزدیکی برقرار کرده بود، برای چینِ نوپای کمونیستی – که به‌تازگی جمهوری خلق چین را تأسیس کرده بود – جذاب‌تر از پاکستانِ متمایل به ایالات متحده بود. بنابراین شاید کمتر کسی تصور می‌کرد که در دهه بعد، توافقی بین چین و پاکستان به امضا برسد که این دو کشور را به "برادران فولادی" و "دوستان در تمام فصول" تبدیل کند.

در دهه ۱۹۵۰ میلادی، شعار "هندی-چینی بهائی بهائی" (هندو و چینی برادرند) طنین‌انداز شده بود. در اوج جنگ سرد، هند که با اتحاد جماهیر شوروی روابط نزدیکی برقرار کرده بود، برای چینِ نوپای کمونیستی – که به‌تازگی جمهوری خلق چین را تأسیس کرده بود – جذاب‌تر از پاکستانِ متمایل به ایالات متحده بود.

بنابراین شاید کمتر کسی تصور می‌کرد که در دهه بعد، توافقی بین چین و پاکستان به امضا برسد که این دو کشور را به "برادران فولادی" و "دوستان در تمام فصول" تبدیل کند.

اندرو اسمال در کتاب خود محور چین-پاکستان: ژئوپلیتیک جدید آسیا می‌نویسد که در اوایل دهه ۱۹۵۰، شریک نزدیک پکن نه پاکستان، بلکه هند بود.

"روابط چین و هند برای چند سال در اوج شعار "هندی-چینی بهائی بهائی" قرار داشت".
چین حتی در آن زمان پیشنهاد مذاکره و تبادل سرزمین‌ها برای حل اختلافات مرزی با هند را نیز ارائه کرده بود.

در غرب، چین منطقه اکسائی‌چین را تحت کنترل خود دارد، در حالی‌که هند آن را بخشی از لداخ می‌داند؛ منطقه‌ای که هند شش سال پیش به‌طور یک‌جانبه آن را از کشمیر جدا کرده و به عنوان یک قلمرو اتحادیه معرفی کرده بود.

در شرق، اختلاف بر سر خط مک‌ماهون (که در دوران استعمار انگلیس ترسیم شد) باعث شده که هند ایالت آروناچال پرادش را جزو خاک خود بداند، ولی چین آن را به رسمیت نمی‌شناسد و بخشی از منطقه خودمختار تبت با نام "ژانگ‌نان" می‌داند.

اما همین مناقشه، که معمولاً تنها عامل تنش و جنگ بین هند و پاکستان شناخته می‌شود، بُعد سومی نیز دارد. به‌تازگی سخنگوی نیروهای مسلح پاکستان، احمد شریف چودری، در یک نشست خبری اعلام کرد: "کشمیر یک مسئله خارجی است که میان سه کشور پاکستان، هند و چین مطرح است".

بر اساس کتاب منازعات سرزمینی و مدیریت بحران نوشته رونگ شینگ گوئو، ۴۵٫۶۲٪ کشمیر تحت کنترل هند، ۳۵٫۱۵٪ تحت کنترل پاکستان و ۱۹٫۲۳٪ در اختیار چین است.

پایان حکومت بریتانیا و مناقشه نقشه

توافقی که پایه‌گذار دوستی چین و پاکستان شد

زمانی که حکومت بریتانیا پایان یافت، هیچ مرز مشخصی برای اکسائی چین بر روی نقشه‌های بریتانیایی وجود نداشت

این اختلافات ریشه در دوران استعمار انگلیس دارند.

به‌گفته‌ی دکتر یعقوب خان بنگش، مورخ جنوب آسیا، پس از مرگ مهاراجه رنجیت سینگ، حکومت سیک‌ها تضعیف شد و انگلیسی‌ها در پی نخستین جنگ با آنان، بر اساس معاهده امرتسر در ۱۶ مارس ۱۸۴۶، دره کشمیر را به مبلغ ۷۵ لاک روپیه به راجه گلاب‌سینگ فروختند.

دکتر بنگش در گفتگو با بی‌بی‌سی می‌گوید: با این کار، ایالت جامو و کشمیر شکل گرفت اما مرز شرقی آن به‌طور دقیق مشخص نشد.

"مرزهای آن سوی تبت و سین‌کیانگ منطقه‌ای خشک و خالی از سکنه بود، بنابراین حساسیت زیادی روی آن نبود".

مایرا مک‌دونالد، کارشناس جنوب آسیا، در کتاب خود سفید همچون کفن: هند، پاکستان و جنگ در مرزهای کشمیر می‌نویسد:

در زمان تعیین مرز، چین در حال فروپاشی بود و بریتانیا چند پیشنهاد مختلف را بررسی کرد: خط ارداغ-جانسون در ۱۸۶۵ که بیشتر اکسائی‌چین را شامل لداخ می‌کرد و خط مک‌کارتنی-مک‌دونالد در ۱۸۹۹ که محتاطانه‌تر بود. اما هیچ‌یک در سطح بین‌المللی به رسمیت شناخته نشدند.

"انگلیسی‌ها ناکام ماندند و میراثی آشفته از خود بر جای گذاشتند"

دکتر بنگش از دانشگاه فناوری اطلاعات لاهور توضیح می‌دهد که بین خطوط مختلف، از ارداغ-جانسون تا مک‌ماهون، هیچ توافق یکپارچه‌ای نبود و حتی اگرچه تبت در مذاکرات شرکت داده می‌شد، با حکومت چین در سین‌کیانگ به ندرت گفت‌وگویی صورت گرفت.

به همین دلیل، چین هرگز خطوط مرزی دوره بریتانیا در شمال‌شرقی کشمیر را به رسمیت نشناخت و حتی پس از تأسیس حکومت کمونیستی در ۱۹۴۹، بر همین موضع باقی ماند.

چین می‌گفت که هیچ توافقی با دولت هند (نه در شرق، نه در غرب) درباره مرز نداشته است.

مک‌دونالد می‌نویسد:

"با پایان استعمار، مرز دقیقی برای اکسائی‌چین روی نقشه‌های بریتانیا وجود نداشت".

توافقی که پایه‌گذار دوستی چین و پاکستان شد
منطقه لداخ که به اکسائی چین متصل است، تحت اداره هند قرار دارد

اختلافات مرزی بر سر اکسائی‌چین و کشمیر

هر دو کشور، چین و هند، ادعای مالکیت بر اکسائی‌چین را مطرح کردند – منطقه‌ای که در آن زمان "سرزمین بی‌صاحب" محسوب می‌شد.

نِوِل مکس‌ول در کتاب جنگ چینِ هند می‌نویسد که نخست‌وزیر هند، جواهر لعل نهرو، ادعا می‌کرد اکسائی‌چین قرن‌ها بخشی از لداخ بوده است.

نخست‌وزیر چین، ژو ان‌لای، می‌گفت:

"مرز غربی هیچ‌گاه به‌طور رسمی تعیین نشده است و تنها طرح پیشنهادی مرزی که به دولت چین داده شده، خط مک‌کارتنی-مک‌دونالد بوده که بر اساس آن، بخشی از اکسائی‌چین در داخل مرزهای چین قرار می‌گیرد".

وی همچنین ادعا کرد که اکسائی‌چین هم‌اکنون در کنترل چین است و باید در مذاکرات، واقعیت‌های میدانی در نظر گرفته شود.

آدم زیدان در مقاله‌ای در دایرةالمعارف بریتانیکا می‌نویسد:

"پس از تثبیت کنترل چین بر تبت و سین‌کیانگ، نیروهایش وارد مناطق شمال‌شرقی لداخ شدند تا جاده نظامی‌ای بسازند که ارتباط بین سین‌کیانگ و تبت غربی را برقرار می‌کرد. این جاده در سال ۱۹۵۶–۵۷ تکمیل شد".

کریستین واگنر و آنجلا اشتنزل از مؤسسه آلمانی SWP در گزارشی تحت عنوان ترسیم دوباره نقشه‌های کشمیر می‌نویسند که در سال ۱۹۵۹، نخست‌وزیر چین پیشنهاد داد دو کشور با واگذاری برخی مناطق به یکدیگر اختلاف را حل کنند: چین اکسائی‌چین را بگیرد و از ادعای خود در شمال‌شرقی هند (آروناچال پرادش کنونی) دست بکشد.

اما هند این پیشنهاد را رد کرد.

زیدان می‌نویسد: هند دیر از ساخت جاده مطلع شد و این موضوع به درگیری‌های مرزی انجامید که در اکتبر ۱۹۶۲ به جنگ چین-هند منجر شد. پس از این جنگ، شمال‌شرقی لداخ به کنترل چین درآمد.

گزارش مؤسسه آلمانی می‌افزاید:

"پس از بهبود روابط هند و چین در سال ۱۹۸۸، مسئله مرزها دوباره مطرح شد و بر اساس توافق‌نامه ۱۹۹۳، خط کنونی کنترل (LOC) به‌عنوان مرز عملیاتی پذیرفته شد – که در واقع مسیرهای گشتی و پست‌های مرزی پذیرفته‌شده از سوی دو طرف است".

اما در ۵ اوت ۲۰۱۹، دولت هند ایالت جامو و کشمیر را منحل و به دو قلمرو اتحادیه تقسیم کرد.
در پاسخ، پاکستان در ۴ اوت ۲۰۲۰ نقشه‌ای جدید منتشر کرد که تمام کشمیر را جزئی از خاک خود نشان می‌داد.

سخنگوی وزارت خارجه چین، هوا چون‌ئینگ، در یک نشست خبری گفت:

"هند با تغییر یک‌جانبه قوانین داخلی‌اش، به حاکمیت سرزمینی چین آسیب زده است. این اقدام غیرقابل قبول و فاقد وجاهت قانونی است".

در ادامه، در اواخر سپتامبر ۲۰۲۰، چین نیز وضعیت موجود (status quo) در لداخ/اکسائی‌چین را با هند به چالش کشید.

این تحولات نشان می‌دهند که مناقشه کشمیر وارد مرحله جدیدی شده مرحله‌ای که ممکن است در آن، چین و پاکستان همکاری نزدیک‌تری داشته باشند.

توافقی که پایه‌گذار دوستی چین و پاکستان شد

توافق مرزی بین پاکستان و چین

بین چین و پاکستان نیز در برخی مناطق مرزی اختلاف وجود داشت.

اِی. جی. نورانی، اندیشمند و تاریخ‌نگار هندی، در مقاله‌ای در مجله فرانت‌لاین در ۲۰ اکتبر ۲۰۰۶ می‌نویسد:

"در نوامبر ۱۹۵۹، وقتی پاکستان پیشنهاد مذاکره داد، با سردی و تردید چین روبرو شد. چین، به‌جای پاکستان متحد آمریکا، هند را ترجیح می‌داد. پاسخ به پیشنهاد پاکستان، یک سال طول کشید و سرانجام در ۸ دسامبر ۱۹۶۰ چین واکنش نشان داد".

در مقاله‌ای با عنوان روبرو شدن با حقیقت آمده است که ایوب خان، حاکم نظامی وقت پاکستان، در خاطراتش دوست نه ارباب نوشته است که در دسامبر ۱۹۶۱، سفیر چین از پاکستان خواست تا از عضویت چین در سازمان ملل حمایت کند. ایوب به او موضوع مرزی را یادآوری کرد.

سفیر چین این مسئله را پیچیده دانست و ایوب پاسخ داد: "باید هر دو موضوع را بر اساس شایستگی‌شان بررسی کنیم".

مذاکرات از ۱۲ اکتبر ۱۹۶۲ آغاز شد. در ابتدا، چینی‌ها بر برخی مناطق اطراف دره خنجراب و کوه K2 ادعا داشتند، اما در نهایت خط نقشه‌ای که پاکستان پیشنهاد داده بود، با تغییرات جزئی پذیرفته شد. در مورد قله K2 نیز توافق شد که بین دو کشور تقسیم شود.

پاکستان در مورد مراتع واقع در آن سوی گذرگاه شمشال ادعایی مطرح کرد که قرن‌ها مورد استفاده مردم هونزا بوده‌اند. نماینده چین توافق کرد که این موضوع بر اساس "شایستگی" حل شود و در نهایت این منطقه به پاکستان واگذار شد.

در ۲۷ دسامبر ۱۹۶۲ توافق اصولی اعلام شد. در ۲ مارس ۱۹۶۳ توافق‌نامه‌ای در پکن امضا گردید و در ۲۶ مارس ۱۹۶۵ پروتکل نشانه‌گذاری مرز زمینی به امضا رسید.

به گفته نورانی، این توافق بر اساس خط‌الرأس کوه‌های قراقرم (Karakoram watershed) بود، نه بر اساس خط کون‌لُن یا خط ارداغ ۱۸۹۷. بلکه مبتنی بر پیشنهاد مک‌کارتنی-مک‌دونالد ۱۸۹۹ و اصلاحیه کرزن در ۱۹۰۵ بود.

هند اظهار داشت که پاکستان منطقه وسیعی را به چین واگذار کرده و این توافق را "غیرقانونی" خواند، زیرا به گفته هند، بر اساس معاهده الحاق سال ۱۹۴۷، کل کشمیر متعلق به هند است. هند همچنین نامه‌ای اعتراضی به شورای امنیت سازمان ملل ارسال کرد.

توافقی که پایه‌گذار دوستی چین و پاکستان شد

پاکستان با چین مرز شمالی خود را تعیین کرد، و چین این مرز را به‌عنوان یک «ترتیب موقتی» پذیرفت تا در صورت حل نهایی مسئله کشمیر، مجدداً مورد بازنگری قرار گیرد

سیاست طرفداری از چین توسط ذوالفقار علی بوتو

در سخنرانی مورخ ۲۶ مارس ۱۹۶۳، وزیر امور خارجه پاکستان، ذوالفقار علی بوتو، با اشاره به این نامه اعتراضی گفت: "منطقه جامو و کشمیر نه بخشی از اتحادیه (یعنی هند) است، نه بخشی جدایی‌ناپذیر از آن. این منطقه متعلق به مردم جامو و کشمیر است. سرنوشت آن باید بر اساس قطعنامه‌های کمیسیون سازمان ملل متحد مورخ ۱۳ اوت ۱۹۴۸ و ۵ ژانویه ۱۹۴۹ تعیین شود، یعنی از طریق یک همه‌پرسی بی‌طرفانه تحت نظارت سازمان ملل که تصمیم بگیرد آیا این منطقه باید به هند بپیوندد یا به پاکستان".

"از آنجا که هر دو کشور هند و پاکستان به این قطعنامه‌ها متعهد هستند، ادعای حاکمیت یک‌جانبه از سوی یکی از طرف‌ها بر جامو و کشمیر بسیار تأسف‌بار و نامناسب است".

"توافق‌نامه مرزی بین چین و پاکستان، در واقع بر اساس درک مشترکی از مرز موجود میان استان سین‌کیانگ چین و مناطق همجوار آن است که مسئولیت دفاع از آنها بر عهده پاکستان است".

"این توافق هیچ تأثیری بر وضعیت منطقه جامو و کشمیر ندارد".

بوتو همچنین گفت: "پاکستان حتی یک اینچ زمین به چین نداده بلکه ۷۵۰ مایل مربع از منطقه‌ای که پیشتر در کنترل چین بود، به دست آورده است".

عبدالستار دیپلمات پاکستانی که بعدها وزیر خارجه شد، می‌نویسد که توافق درباره تعیین مرز حاصل شده بود، وقتی دولت پاکستان متوجه شد که برخی مراتع واقع در آن سوی گذرگاه شمشال از نظر تاریخی تحت استفاده مردم هونزا بوده‌اند.

"بنابراین پاکستان درخواست استثنا کرد. چو اِن‌لای با سخاوت با اصلاح مرز موافقت کرد و به این ترتیب ۷۵۰ مایل مربع به طرف پاکستان الحاق شد". این همه پس از نیمه‌شب اتفاق افتاد.

اندرو اسمال می‌نویسد که ایوب خان با احتیاط اما قاطعانه اقدام کرد.

"شخصی که در پاکستان رهبری اردوگاه طرفدار چین را بر عهده داشت، ذوالفقار علی بوتو بود. بوتو ایوب خان را متقاعد کرد تا بیانیه‌اش را پس بگیرد که در آن مناقشه چین و هند را صرفاً "مسئله هند" خوانده بود. در عوض، بوتو پیشنهاد داد که پاکستان باید پیام روشنی به پکن بدهد مبنی بر اینکه موضع بنیادین هند را به چالش می‌کشد".

"این توافق ابتدا توسط منظور قادر، پیش‌کسوت بوتو و تحت نظارت ایوب خان نهایی شده بود، اما بوتو خود در مارس ۱۹۶۳ برای امضای توافق‌نامه به پکن رفت و با چن یی، وزیر خارجه چین، توافق کرد — و تحسین‌ها را از آن خود کرد".

حمایت از موضع پاکستان در مورد کشمیر

پرویز اقبال چیمه در مقاله‌ای برای "پاکستان هورایزن" با عنوان "اهمیت توافق مرزی چین و پاکستان در ۱۹۶۳" می‌نویسد که پس از این توافق، چین به طور کامل از موضع پاکستان در مورد کشمیر حمایت کرد.

"توافق مرزی چین و پاکستان، مرز جنوبی چین را مشخص کرد و خطر درگیری بی‌ثمر دیگری مشابه جنگ چین-هند در سال ۱۹۶۲ را به کلی از میان برد. پاکستان مرز شمالی خود با چین را تعیین کرد و چین این مرز را به عنوان یک توافق موقت پذیرفت، به این شرط که در صورت حل نهایی مسئله کشمیر، مورد بازنگری قرار گیرد".

"بی‌تردید، این توافق پایه‌ای مستحکم برای روابط دوستانه آتی میان پاکستان و چین ایجاد کرد".

نورانی می‌نویسد که چین از سال ۱۹۶۳ تا ۲۰۰۸، مناقشات مرزی خود را با افغانستان، تاجیکستان، قزاقستان، روسیه، مغولستان، میانمار، نپال، پاکستان، لائوس، کره شمالی و ویتنام حل کرده است.

اما به گفته نورانی که سال گذشته درگذشت، مناقشات مرزی چین با هند و بوتان — که بیشتر به دلیل موضع هند حل‌نشده باقی مانده‌اند — همچنان ادامه دارند.

"ما باید صادقانه از خود بپرسیم: آیا این اختلافات را یک‌جانبه حل خواهیم کرد یا از طریق توافق رسمی با پاکستان و چین؟"

"هیچ راه‌حلی ممکن نیست مگر اینکه توافقی قابل قبول برای هر دو طرف حاصل شود. و توافق به معنای اعطای امتیاز از هر دو طرف است".

https://www.bbc.com/urdu/articles/ckgnqw765qpo

کد خبر 24675

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
6 + 1 =